سونو گرافی و پز دکتری!! – خاطره پزشکی
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
ویراستاران : سیمین گله بان و فریده گل افشان
اولین ماههای دوره اکسترنی قرعه به نام بخش اورولوژی افتاد.اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی اورمیه به واسطه وجود استاد های بسیار مجرب در سطح کشور و حتی کشورهای همسایه هم جوار، شهره عام و خاص است .پزشکانی هم چون آقای دکتر تقی زاده،آقای دکتر صمدزاده،آقای دکتر فلاح،آقای دکتر فرشید ... نمونه هایی از اساتید بنام این دانشگاهند.جالب اینجاست که بخش و درمانگاه آن نیز بسیار مرتب و حتی رزیدنت های آن نیز فوق العاده باسواد و خوش اخلاق هستند و اگر هم نباشند وضعیت این بخش طوری است که باید خود را باخوش اخلاقی وافزایش سواد علمی وفق دهند . آذر بایجان غربی به علت آب نسبتاً نامناسب آشامیدنی و وجود املاح وسنگینی فراوان جزءاستان های است که سنگ کلیه و به طبع آن بیماران دیالیزی و پیوندی بسیار وجود دارد و متأسفانه تا به امروز نیز مسئولین آب و فاضلاب اقدام مناسبی برای رفع آن نکرده یا نتوانستند بکنند .یادمه که در روز های آخر دوره اکسترنی به درمانگاه اورولوژی رفتیم ، تعداددانشجویان پزشکی دوره اکسترنی نیز بسیار زیاد بودند . رزیدنت ارشدی داشتیم که حالا جزاساتید به نام کشور بوده واهل تبریز می باشند .فردی خوش مشرب و با سواد ولوطی منش بود. چون مریض زیادی به درمانگاه می آمد یک روز به من گفت آقای دکتر به فلان مریض یک سونوگرافی بنویس. من نیز به حساب اینکه همه چیز را در این روز های پایانی بخش اورولوژی می دانم یک سونوگرافی نوشتم و دادم به دست مریض تابه سونوگرافی برود. از این جرأت خودم بسیار خوشم آمد . بعد آن هر بیماری که می آمد و نیاز به سونوگرافی داشت من آن را نوشته ومهره رزیدنت ارشد را می زدم . تا اینکه مریض اولی که به سونوگرافی فرستاده بودم با فحش و ناسزا وارد شد و گفت رزیدنت اورولوژی کجا هستند ؟ مگه ما را مسخره کرده اند ؟! اگر پزشکی بلد نیستند بروند در خیابان هندوانه بفروشند و ... سریع رفتم و گفتم : پدرم چی شده؟ مگه شما به سونوگرافی نرفتید ؟ ! بیمار گفت : رفتم آقا ولی در آنجا به جای سونوگرافی همه به من خندیدند، گفتم چرا ؟! جواب داد نمی دانم ولی لطفاً به این نسخه نگاه کنید ببینید که چه مشکلی دارد ؟ دفترچه را که گرفتم کم مانده بود که سکته کنم . من نوشته بودم« با سلام همکار محترم رادیولوژیست لطفاً سونوگرافی شود » . دیگر کجای بیمار سونوگرافی شود را در نسخه ذکر نکرده بودم !. سریع دفترچه را گرفتم و تصحیح کرده ودوباره بیمار را به سونوگرافی فرستادم . یک دفعه یادم افتادکه ای داد بیداد، همه بیمارانی که به سونوگرافی فرستاده ام این مشکل را دارند وآلانه که گند کار دربیاید . دیگر معطل نکردم آبروی رزیدنت بیچاره باید نمی گذاشتم برود . به رادیولوژی دویدم بهرادیولوژی دویدم وبه مسئولش موضوع را طوری که مشکلی پیش نیاید در میان گذاشتم ، هر چند متوجه مسئله نشد.
تمامی مریض ها به جز یک نفر آن جا بودند . نسخه همه را اصلاح کردم و ماندم که آن یک نفر را از کجا پیدا کنم ،چون اگه پیدا نمی شد برای رزیدنت ارشدمان بد می شد . با حالت دمق به درمانگاه برگشتم. از شانس دیدم آن بیمار به درمانگاه آمده تا تاریخ سونوگرافی را به فردا تغییر بدهم مریض یک پیرمرد بسیار مسن وکر بود . خدا را شکرکردم که مسئله از این حادتر نشد . ولی پوزدکتری ما نیز برای اولین بار و آخرین بار زهرمارمان شد .
Dr.RAHMAT SOKHANI
WEST AZARBIJAN-URMIA