براتعلی خلاف کرد بایرام علی به زندان افتاد!!
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویراستار : سیمین گله بان از اورمیه
چند سال قبل در یکی ازروستاها ، مسئول مرکز بهداشت درمانی روستا بودم .در آن روستا و روستاهای مجاور مشکل خروج غیرقانونی فاضلاب منازل وجود داشت.این فاضلاب از میان خانه ها رد شده و از همه جالب تر فاضلاب خانه ها، به خانه بهداشت منتهی وباعث نشست دیوار حیاط بهداشت گردیده بود.این وضعیت عجیب با وجودثروتمند بودن منطقه اصلا هم خوانی نداشت. کسی نیزپیش قدم حل مشکل نشده و خودرا مسئول نمیدانست .از طرفی مسائل سیاسی و فامیلی ، روستا را به چندین منطقه تقسیم و در نتیجه اقدامات بهورزان و کادر بهداشت و درمان همیشه با شکست مواجه میشد . بارها درآب آشامیدنی روستا میکروب اشرشیاکلی گزارش کرده بودند.بهورزان روستا اعتقاد به این داشتند که با این جماعت نمی شود کاری کرد!!.مدارک و قرائن نیز نشان ازبی توجهی روستائیان متخلف به اخطارها و آموزشهای مرکز بهداشت می نمود.در مواردی حتی تعدادی نیزبه دادگاه و پاسگاه معرفی واما بازنتیجه ای حاصل نشده بود.برای جلوگیری ازشیوع یک بیماری عفونی خطرناک ناشی از آبهای آلوده مثل تب حصبه یا تیفوئید، باید کاری میکردیم.ابتدا تمامی دیوارهای مدارس وادارات وساختمانهای بزرگ را با شعارهای بهداشتی پر کردیم .چندین پلاکارد پارچه ای نیزدرورودی وخروجی روستا و سردر قهوه خانه ها ومغازه ها نصب نمودیم وتعداد زیادی پوستر، پنفیلیت با موضوعات بیماریهای ناشی از آلودگی آب، طرق و چگونگی دفع زباله ها و فاضلاب را به همه خانه ها و مدارس توزیع و جلسات آموزشی با حضور شورای روستا و مدیران مدارس و روحانی و ...برگزار کردیم.متاسفانه این اقدامات هیچ نتیجه ای نداشت و گفته های بهورزان که می گفتند :با این جماعت نمی شود کاری کرد ،عینیت پیدا کرد!!.به طوری که شنیدم بعضی ازروستائیان متخلف گفته بودند :این دکتریا بیکاره یا دیوانه ویا اینکه آمده خودی نشان دهد!! درحالی که ما دکترهای زیادی را راهی خانه هاشان کرده ایم!! .متاسفانه دستمان درحنا ماند و مثل گذشتگان مجبور شدیم که از پاسگاه و دادگاه کمک بخواهیم !!. لیست بلند بالایی ازاسامی افراد متخلف روستا وروستاهای مجاوررا تهیه کرده و آنها را گروه گروه به مرکز بهداشت شهرستان جهت معرفی به دادگاه ارسال نمودیم .جالبترین موضوع طولانی بودن روند رسیدگی به شکایتها بود .ماموراجرای حکم دادگاه سروکله اش زمانی پیدا شد که زمستان بود !!.به عبارتی ،ما تابستان شکایت کرده بودیم ولی مامور زمستان آمده بود!!. نتیجه هم مشخص بود تمامی آب فاضلابها چون بخاطر زمستان و سرما یخ بسته بودند ،پس ماموراجراحکم دادگاه با گزارشی به دادگاه عنوان کرد: که هیچ گونه فاضلابی در روستا دیده نمی شود !!.و بهمین سادگی افراد متخلف تبرئه واگرهم محکوم شده بودند، جریمه هایشان بسیار اندک بود .در نتیجه نه تنها متخلفین فاضلابشان را قطع نکردند، بلکه از فردای آنروزبا بیل و کلنگ !!دنبال من و دیگر کادرمرکز بهداشتی درمانی می گشتند تا اندکی با مابه گفتگوی مودبانه تمدنها بپردازند!!. ولی خسته نشده برای بار دوم شکایت کردیم ، این بارنیز اقدامات ما بی نتیجه شد امادر بار سوم ازشیوه خاصی استفاده نمودیم. تمامی پرونده های متخلفین رااززمان تاسیس بهداشت تا آن موقع را با یک ماشین وانت به خانه خودم در شهر بردم.هر چند که این کارم باعث اعتراض اهل خانه شد، چونکه به محض باز کردن درگونیها دهها سوسک وعنکبوت ازمیان پرونده ها به بیرون ریختند!!.و خانه تبدیل به یک سیرک حیوانات موذی گردید. به هر حال اسامی متخلفین رابرحسب حروف الفبا، تعداد تخلف، تعداد تعهد کتبی در پاسگاه و دادگاه ، درچندین صفحه وبا خودکارهای رنگی، بسیارخوش خط و تمیزتنظیم ویک نسخه را به مرکز بهداشت شهرستان ،یکی را به دادگاه ،یکی را به پاسگاه ارسال و دیگری را درمرکز بهداشت خودمان نگه داشتیم .نتیجه بسیار خوشایند بود!! متخلفین به جریمه های سنگین محکوم و حتی عده ای هم محکوم به حبس و زندان شدند و جالب اینکه ازفردای آن روز، اکثرفاضلابها بسته و افراد متخلف به فکر تهیه سپتیک وکندن چاه فاضلاب افتاده اند.خانه و مرکز بهداشت هم محلی برای گریه و زاری و خواهش و تمنای متخلفینی که عمری کادر بهداشت را مسخره کرده بودند ،شد!!. مدتها گذشت تا به این موضوع عادت کنیم ، تا اینکه روزی آقایی حدود پنجاه ساله به درمانگاه روستا آمد و مدتها کناردراتاقم ، بدون هرگونه سخن و حرکتی ایستاده و من را نگاه کرد.آن روز بیمار زیادی داشتم ،بیمارها یکی یکی می آمدند و می رفتند ولی او تکان نمی خورد تا اینکه گفتم :پدر جان کاری داشتید؟ گفت : که از دادگاه یک حکم بازداشت ...نگذاشتم حرفش را ادامه دهد و گفتم : پدرجان ما با شما متخلفین بهداشتی قبلا صحبت هایمان راکرده ایم والان موضوعی نمانده که دررابطه با آن گفتگو کنیم لطفا بروید و مزاحم این بیماران بینوا ودردمندی که از مناطق دوردستی آمده ، نشوید.ولی این بار او با احترام و عرض پوزش صبحت مرا قطع و گفت :آخه قربون اون مقام دکتری و ریاست شما شوم!!عزیز من مسئله این است که اصلا خانه من داخل روستا نبوده بلکه درون باغی واقع ،من و خانوداه ام مشکل خروج فاضلاب نداریم !!ساختمان ما نیزکاملا تر وتمیز و بهداشتی است ولی دادگاه دستوربازداشت مرا صادر وآلان مامور آمده تا آنرا اجرا کند !!از مامور محترم پاسگاه کمی فرصت خواستم تا با شما چند کلمه ای صحبت کرده بعد به زندان بروم !!. من اصلا جرمی مرتکب نشده ام .گفتم : پدرجان مگر می شود؟ بیا تو تا ببینم حرف دلت چیست ؟.اورا به داخل دعوت کردم و برایش توضیح دادم که این موضوع غیر ممکن است ونیاز به بررسی داشته و حتما به آن رسیدگی خواهم کرد امروز بروید بعدا بیایید ،اوهم قبول کرد و رفت.سریع با کمک کادر اسامی متخلفین ارسالی به دادگاه را چک کردیم.دهها باراین کاررا تکرارنمودیم تا اینکه متاسفانه متوجه شدیم ، نام واقعی فرد متخلف براتعلی بوده که به خاطر بدخطی بهورزبه باباعلی تبدیل شده و درمرکز بهداشت شهرستان هم نیز باز به خاطربدخطی کارمند آن واحدواشتباه چاپی تبدیل به بایرام علی وآن نام به عنوان فرد متخلف جهت تعیین مجازات به دادگاه ارجاع شده بود !!.پس بایرامعلی بینوا که نه تخلفی کرده و نه روحش از موضوع خبرداشت را به دادگاه آن هم با دستبند احضارمیکنند .بالاخره با وصالت حضوری خودم در دادگاه و اذعان به اشتباه همکارمان ،براتعلی از رفتن به زندان خلاصی یافت .اما بشنوید از خلافکار اصلی که هرروزبه درمانگاه میامد و ازاقدامات من وهمکاران بهورزدررابطه با مبارزه قاطعانه مابا متخلفین بهداشتی صمیمانه تشکر و قدر دانی میکرد !!.البته آنقدر به او اجازه ندادیم به کارهای چاپلوسانه خود ادادمه بدهد واو را با تعجب غیرباورانه که داشت ، به دادگاه محترمانه روانه کرده تا به مجازات کارهای زشت خود برسد .
WEST AZERBIJAN - URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI