خاطرات کوتاه و جالب دندانپزشکان
Memoirs of Dentists
انتخاب : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
dr.rahmat.sokhani@gmail.com
دندانپزشکان خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از دوران طبابت و تحصیل خود دارند. این خاطرات معمولا در حافظه شفاهی دندانپزشکان ثبت میشود، شاید به این دلیل که مجالی برای ثبت و ضبط آنها به شکل مکتوب وجود ندارد. ظهور شبکههای اجتماعی و فراگیری آنها در میان دندانپزشکان فرصت خوبی برای طرح و اشتراک این خاطرات با همکاران است. از طرف دیگر بیماران با خواندن این خاطرات میتوانند بسیاری از رخدادهای محیط دندانپزشکی و تجربههای درمانی را از زاویه دیگری ببینند و به تحلیل و نگاه تازهای از روابط خود با دندانپزشکشان و درمانهای دندانپزشکی برسند.
آنچه در ادامه میخوانید گلچینی از این خاطرات است که در شبکههای اجتماعی منتشر شدهاند. تلاش شده زبان و جملهبندی خاطرات به همان شکل انتشارشان حفظ شود..
1- دکترناصر صالح تهرانی
من توی مطبم محافظ سربی ندارم. زمان رادیوگرافیم رو روی 20 ثانیه تنظیم کرده بودم؛ به همین علت وقتی فیلم رو توی دهان مبارک مریض جان میذاشتم به اتفاق منشی از اتاق خارج میشدیم تا اشعه رو مثلا!!! دریافت نکنیم. یک روز منشیم گفت دکتر 20 ثانیه زیاده و بیا روی 10 ثانیه تنظیمش کنیم. ما هم همین کارو کردیم و از آن روز کارمون شده بود گذاشتن فیلم توی دهان مریض و به اتفاق منشی جان یهو دویدن به طرف بیرون. چشمتون روز بد نبینه یه روز که این کارو کردیم و بدون اینکه به بیمار بگیم چرا یکدفعه بیرون میدویم دیدیم مریض و همراه مریض هر دو در حالت دو دنبال ما اومدن بیرون و با حالت ترس گفتن: ما فکر کردیم زلزلهای، بمبی یا چیزی منفجر شده که شما دو نفر اینطوری از اتاق مطب خارج شدید!
2- دکترصالح صباغی
یه خاطره از دوران رزیدنتی: اون موقع تو یه درمانگاه کار میکردم که خیلی از مریضها میومدن دندونشونو بکشن و من همیشه سعی میکردم منصرفشون کنم و دندون رو اندو کنم که هم به نفع مریض باشه هم خودم:) یه بار یکی از همین مریضا اومده بود و بعد از کلی توضیح دادن راضی شد که دندونشو عصب کشی کنه.. منم خوشحال.. تا اومدم که بیحسی تزریق کنم مریض پرسید: آقای دکتر اول دندونمو عصب کشی میکنید بعد میکشید یا اول میکشید بعد عصب کشی میکنین؟؟!!! میخواستم سرمو همونجا بکوبم به دیوار:)
3- دکتر الیار
جوونتر که بودم دو تا سانترال بالا رو کامپوزیت داشتم کار میکردم. اولیش رو یادم رفت باندینگ بزنم! مریضهای تو نوبت هم تعدادشون خیلی زیاد بود برای همین طی اقدامی مضحک و ناجوانمردانه و ضد میهن پرستانه به مریض گفتم این یکی دندونت رو مواد خارجی مون تموم شد مجبور شدم ایرانی بزنم اگه افتاد ترمیمش بیا درستش کنم!:)))) دو روز دیگه برگشت که این مواد ایرانیه افتاد و صنعت گران ایرانی رو با کلی صفات زیبا مزین نمود. من هم سری تکون دادم که هی روزگار این چه مملکتیه ما داریم آخه! و دوباره کامپوزیت گذاشتم براش با مواد باصطلاح خارجی!:))))
4- دکترعلی جمشیدیان
هفته? پیش یه بیماری برای کشیدن دندون عقل پایینش مراجعه کرده بود.. براش OPG نوشتم.. گفتم برو عکستو بگیر بیا که ببینم میتونم چه کار کنم.. رفتش و پیداش نشد.. چند روز پیش اومد.. دیدم سرتا پا زخمیه!! گفتش تو راهی که میرفتم عکس بگیرم تصادف کردم.. حالا هم دو تا دندونام شکسته... خودت باعث و بانیشی.. باید برام درست کنی!!
5- دکترشهرزاد صادقیان
امشب یه بیمار داشتم واسه اندوی مجدد دندون 5 بالاش مراجعه کرده بود. شدیدا هم ترشح چرکی داشت. تا به حال هیپوی خالص استفاده نکرده بودم. گفتم بچهها میگن، استفاده کنم. در حالت عادی به هیپوی رقیق شده میگم شستشو! این دفه نمیخواستم جلوی بیمار کلمه? وایتکسو بکار ببرم. به منشیم گفتم: خانم ن لطفا هیپوی خالص بدین! گفت: چی؟! فهمیدم که نفهمیده! گفتم: همون شستشو که رقیق میکنینو غلیظشو بدین! گفت: آهان وایتکسو میگین؟! زیر لبی گفتم: بله! در حالیکه کشو رو بررسی میکرد شروع کرد به بلند فکر کردن: وایتکس... وایتکس... وایتکس! و دنبالش میگشت! بعد گفت: خانم دکتر! همین یه ذره وایتکسو داریم! حتما فردا وایتکس بخرین بیارین!!!! فقط میخواستم بگم: این دوربین کجاست؟! و توش نگاه کنم!
6- دکتربنفشه ایزدی
دندان بالای یه پیرزنه رو باز کردم هزار و یکی مشکل داشت. خلاصه قابل نگه داشتن نبود چون دوست داشت دندوناش رو نگه داره نگفتم بکشش گفتم درستش میکنم ولی زیاد دوام نداره و هر وقت مشکل پیدا کرد هزینهای رو که دادی میگذارم واسه دندونای دیگت. چند بار اومد گفت همش درد دارم و مرتب دارم مسکن میخورم. گفتم پس بیا بکشمش میگفت نه ولش کن بعد میام! دفعه آخر اومد گفت من امروز چک دارم پول کم آوردم میشه هزینه این دندونه رو بهم بر گردونید اون وقت هر وقت اذیت کرد بیام بکشمش؟!!!
7- دکترامین سلطانی
بیمار برای درمان ریشه مراجعه کرد. بعد از تکمیل پرونده گفت: «شما متخصص روت کانال هستین؟»
گفتم «خیر ولی کار شما هم تخصصی نیست»
گفت: «پس چرا وقت منو با پر کردن پرونده تلف کردین. من متخصص میخواستم»
گفتم «هرچند کار شما تخصصی نیست ولی چون خودتون میخواید من از اینترنت براتون متخصص پیدا میکنم»
گفت «نه میخوام خودتون انجام بدین»
گفتم «من براتون متخصص پیدا میکنم»
آخرش به زور نشست زیر دست ما. باور کنید همین چند تا جمله حدود سی دقیقه طول کشید. ما که نفهمیدیم این ملت چی میخوان از جون ما!!!!
منبع :
http://www.dandane.ir