خاطره پزشکی-
نوشته :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویرایش و تنظیم :سیمین گله بان – فریده گل افشان
اورژانس چندان شلوغ نبود ولی با تمام این وجود به کادر، که ما بین شان بازار اس ام اس وموبایل داغ بود، گفتم که در امور بیماران اورژانسی باید سریع مثل ، جت اقدام کنند تا کار بیمار زمین نماند . آنقدر این حرفها گفتم که تمامی موبایل ها و اس ام اس بازی تعطیل شد. در این اثنا یک بیمار که دستش شدیداً متورم بود به اورژانس آمد و خانم پرستار تریاژ و منشی اورژانس بیمار را به عنوان عقرب زدگی پذیرش کردند. خواستم قدرت مانور و عمل خود را نشان دهم رو به پرستاران کردم گفتم بچه ها الان وقت اش است که خودتان را نشان بدهید و دستورات زدن آمپول دگزامتازون ، واکسن ضد عقرب ، آمپول ضد درد ترامادول وآمپول ضد حساسیت کلرفنیرامین و آمپول ضد کزاز را یک جا صادر کردم . بچه های پرستار یک دفعه غیرتی شدند هر کدام یکی ازآمپولهای که گفته بودم جدا جدا به سرنگها کشیدند و بالای سر بیماررفتند، من نیز به آنها پیوستم تا این عقرب زده را از نزدیک ببینم .بله دیدم که دست بیمار ورم کرده وبیمار از درد دستش ناله میکند ولی با تمامی این حال ، دیدم که رنگ بیمار مثل گچ سفید شده است. بچه ها به بیمار گفتند آقا زود بخواب روی تخت تا آمپول هایت را بزنیم . بیمار با ترس ولرز گفت آمپول ، آمپول کدام آمپول؟ بابا من که چیزیم نشده فقط...بچه ها نگذاشتند ادامه بدهد وگفتند آقا دراز بکشید که ما وقت نداریم . دکتر گفته تا این آمپولها را به شما بزنیم تا خدایی نکرده دچار عوارض نشوید .نه ما از شما دفترچه ای خواستیم و نه گفتیم برو قبض و دارو بگیر، این کارها را گفتیم، که بعد میتوانی انجام بدهی پس می بینی که به نفع شما کار میکنیم . بیمار که اشکهایش در آمده بود گفت بابا من آمدم فقط عکس دستم رابگیرم من که چیزیم نیست مگه قبل عکس گرفتن این همه آمپول می زنند! یکی از پرستارها گفت راستشو بگو از آمپول میترسی نه ؟ متاسفانه چون ترا عقرب زده ما مجبور به خاطر سلامتی شما این آمپولها را تزریق کنیم حال دیگه پسر خوبی باش و دراز بکش تا آمپولهایت را بزنیم .مریض که دیگر اشکش ریختنش به گریه بلند تبدیل شده بود گفت بابا منو عقرب نزده من از درخت افتادم و دستم دچار ضربه شده و تورم آن نیز بخاطر افتادن از درخت است و ترسیدم که بشکند برای اطمینان آمدم که از دستم گرافی بگیرم ! حالا که میبینم قبل گرافی کردن این همه آمپول باید بزنم !! از خیرش گذشتم خداحافظ .بیمار که بلند شد برود ، من تازه به اشتباه خود و دیگر پرستاران مخصوصا اشتباه پرستار تریاژاورژانس پی بردم و بعداز پوزش از بیمار بخاطر اشتباهمان ، او را از نزدیک معاینه و به گرافی ساعد دست فرستادم . و به این نتیجه رسیدم که در اورژانس سرعت عمل مهم است ولی دقت و معاینه از نزدیک و عدم اطمینان به گفته اطرافیان مهمتر است .