دکترروغن نباتی !! خاطره پزشکی
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
ویراستاران : سیمین گله بان و فریده گل افشان
عصر آن روزدر درمانگاه عمومی مریض چندانی نبود .هریک ربع بیماری جهت ویزیت وارد اتاقم می شد ، ساعت اصلاً جلو نمی رفت و کم کم خستگی شیفت صبح در چشمانم پدیدار می شد . از شانس من آن روز هیچ تیم فوتبالی مسابقه نداشت تا تلویزیون سالن انتظار را روشن و با سرو صدای مجری برنامه ،خواب از چشمانم بپرد . با تمامی این اوصاف احساس کردم چند چشم از دور مرا می پایند اما سنگینی نگاه هایشان را روی شانه های خود به خوبی احساس می کردم. ابتدا زیاد متوجّه موضوع نبودم ولی به تدریج برام الهام شد که آن دو با من کاری دارند. یکی خانمی حدوداً55 ساله و دیگری دخترِی16ساله بود. باآمدن یک بیمار به اتاق آن دورا فراموش کردم بعد از مرخص کردن بیمار،دیدم که آن دو نیستند ولی اشتباه می کردم آن دو پشت در اتاق معاینه ،در حالی که به چشمان من خیره شده بودند ، ایستاده و حرف نمی زدند . پیش دستی کرده و گفتم مادر امری دارید مریض هستید ؟ حرفی نزدند وامّا وارد اتاق شدند . من مرتباً سوال می کردم ولی نتیجه ای نگرفتم ،ناگهان خانم میان سال یک کیسه سیاه بزرگی را روی میزم قرار داد و با چشمان اشک آلود گفت آقای دکتر تورا خدا این ظرف5کیلویی روغن نباتی را بگیرید و دختر مرا ویزیت کنید !! دخترم از یک هفته پیش دچار شکم درد می باشد و پدر و برادر بزرگ نداردچون هیچ پولی جهت مداوا نداشتیم در عرض چند روز نتوانستم دخترم را به دکتر بیاورم از طرفی چون همیشه با عزت زندگی کردیم رویمان نشد از کسی قرض بگیریم برای این دلیل در خانه یمان تنها این روغن نباتی مانده بود و چون پولی نداشتم ویزیت بگیرم این را برایتان آورده ام !! من که هاج وواج مانده بودم که چه جوابی بدهم کیسه را زمین گذاشتم و بی آنکه دل همراه بیمار را بشکنم ،گفتم باشد مادر بگو دخترت روی تخت دراز بکشد تا ببینم چه مشکلی دارد . هر چند بیمار را معاینه می کردم ولی به هیچ عنوان نمی توانستم در ذهنم معادله تک مجهولی یعنی فقر مطلق آنها را حل کنم . آخر چطور ممکن بود فردی آنقدر دست تنگ باشد که خوردنی آشپزخانه خود را به عنوان ویزیت بیاورد . پیش خودم تصور کردم اینها حتماً مرا سرکار گذاشته اندیا اینکه نکنه دوربین مخفی صدا و سیمابوده ومیخواهند ما را فیلم کنند !!یا حراست بیمارستان مرا امتحان می کند ؟یا اینکه ....بالاخره نتوانستم خودم رو قانع کنم و پرسیدم مادرچرا این کار عجیب را انجام داده اید ؟ چه موقه به بیمارستان آمده و از پزشکی خواسته اید که شما را معاینه کند و او انجام نداده است ؟ گذشته از آن کدام پزشکی پول نقد یا وسیله ای جهت ویزیت معاینه در بیمارستان دولتی دریافت کرده که این دومین مورد باشد ؟ گفت پسرم سالها که شوهرم را از دست داده ام وبا عزت و شرافت و با کار کردن چند کودک صغیر رانگه داری می کنم و هیچ کس تا به امروز نیز کمک خاصی را به ما نکرده است .متاسفانه این چند ماه وضع کار خیاطی ام خوب نبود و پول نقدی نیز نداشته ،دیدم که خدا را خوش نمی آید پزشکی که سال ها درس خوانده و با پول ویزیت زندگی خود و خانواده اش را می چرخاند ویزیت او را ندهم !! لذا هیچ نیافتم و مجبور شدم این ظرف پراز روغن نباتی 5 کیلویی را برایتان بیاورم. گفتم ببخشید مادر چرا به کمیته امداد مراجعه نکرد ه اید ؟ گفت چند باررفتم ولی آنقدر سخت گرفتند از خیرش گذشتم و به خدا توکل کردم . ولی متأسفانه دیگر قدرت روی پا خود ایستادن را ندارم . آنروزبا هماهنگی دفتر پرستاری دارو ، آزمایشات و درمان بیمار را رایگان کردم و نامه ایی محرمانه به مددکاری بیمارستان نوشتم که بعد از تحقیق، جهت ارجاع به کمیته امداد خمینی (ره) مساعدت و حداکثر کمک را انجام دهند. ولی هیچگاه به این سوال نتوانستم جواب دهم که تا کی در سرزمینی که همه جای آن ثروت خدادادی همچون نفت ،گاز،معادن و آب فراوان ، و جوانان مومن و انقلابی و...... است این قدر بی توجهی به اقشار مستضعف رخ داده و فقر بیداد کند ،طوریکه حتی ارگانهایی همچون بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره ) و... از وضع فقرا یی این چننی اطلاعی نداشته و تا کی بی مدیریتی در این کشور باعث افزایش فقر، فقرا وافزایش ثروت، ثروتمندان باید باشد ؟ مگر فقر با روح آرمانها ی انقلاب اسلامی و شهدای آن منافات ندارد ؟! این مورد فقط یک مورد از هزاران موردی است که در این کشور رخ می دهد و کسی نیز از آن خبردار نمیشود .نمیدانم بلکه با ظهور آقا امام زمان (عج) این مشکلات فقرا حل شود در آن زمان نیزآیا چنین مسئولانی در حکومت آقا ،جایی دارند یا باید باز خواست شوند!؟ .
WEST AZARBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI