وزیربهداشت وسرقت واکمن - خاطره
نوشته :دکتررحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره)
ویراستاران : سیمین گله بان – فریده گل افشان از ارومیه
زمزمه آمدن وزیر بهداشت و درمان چند روزی همه جا پیچیده بود .آن موقع من مسئول روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بودم . متأسفانه برخلاف اصول واهداف یک روابط عمومی واقعی ،تشریفات به عهده واحد روابط عمومی ودر اصل به عهده من بود . نفراول وزارت می آمد وبرای گرفتن امتیاز به دانشگاه باید بابوق وکرنا به استقبال وزیرمی رفتیم .سریع چند پلاکارد و پارچه بزرگ خیرمقدم تهیه واسامی وزیروهمراهان راروی آنها با آب وتاب نوشته ودر ورودیهای شهروفرودگاه نصب کردیم .ولی شب متوجه شدیم که آقای وزیرو همراهان نمی آیند وکسانی دیگری خواهند آمد، شبانه مجبورشدیم پارچه های دیگرتهیه وهمان شب به درودیوار وفرودگاه بزنیم. ولی جالب اینجاست صبح فردای آنروزکسانیکه ازپلکان هواپیما پیاده شدند ،غیراز افرادی بودندکه ما روی پارچه ها ،اسامی آنهارا نوشته بودیم !!وپلاکاردهای ما به صورت پارچه های رنگی همچون یک سیرک خنده دار، توسط باد به این طرف و آن طرف وزش کردند .دمق وناراحت همراه با مهمانهابه دانشگاه برگشتیم. ظهرفاکس آمد که وزیر بهداشت عصر خواهد آمد!!.گفتیم بابا اینها چوپان دروغگوشده اند ومطمئن اینبار نیزوزیرنخواهد آمد. برای همین دلیل هیچ پارچه خیرمقدمی ننوشتیم و امامتأسفانه عصروزیرآمد !!ومارا سکه یک پول جلوی رئیس دانشگاهمان کرد.درعوض عصرآنروز،آقای وزیربهداشت را با تعداد زیادی ازماشین های شیک استانداری و دانشگاه همچون یک عروس به هتل بردیم. فردای آن روزقرارشد وزیر در سالن بیمارستان امام خمینی (ره)ارومیه سخنرانی داشته باشد .به دلیل اینکه، جناب وزیراز دانشگاه راضی شوند به بچه های روابط دانشگاه گفتم باید درمورد تبلیغات سنگ تمام بگذاریم وعلاوه بردعوت از مطبوعات و صدا وسیما ،تمامی مطالب جناب وزیررا،نیزبدون کم وکاست درنشریه روابط عمومی که (همکاری) نام داشت درج نمائیم. اولین کارمان فیلم برداری ازتمام مراسم وسخنرانی جناب وزیر بهداشت شد وبه آن نیز قانع نشده یک واکمن گران قیمت راجلوی تریبون وزیرگذاشته تا ازنزدیک صدای ایشانرا ضبط کنیم. ولی نمیدانستیم که اینکار چه دردسری در آینده برایمان درست خواهد کرد؟ . آقای وزیربهداشت در سخنرانی خود در وعده وعید دادن سنگ تمام گذاشت. طبق گفته های ایشان درآینده نه چندان دور، بهداشت ودرمان کشور،وضع کارکنان آن وزراتخانه به بهترین وضعیت در بین تمام سازمانها و وزراتها باید می رسید!! (که البته از آن سخنرانی ده سال گذشته و نه تنها وضع کارکنان وزرات بهداشت درمان و آموزش پزشکی خوب نشده بلکه هر روز از روز قبل بدتر نیز شده است البته وضع بهداشت و درمان مردم بماند که.....) اینقدر انشاءالله وماشاالله گفت که حاضرین ازفرط خستگی و دلزدگی برای خاتمه سخنرانی او مرتب صلوات فرستاده و دست می زدند!! ولی جناب آقای وزیربرعکس ول کن معامله نشده و به کارخود صبورانه ادامه دادو واکمن گرانقیمت ما این گفتار نغز و تاریخی را ضبط میکرد. بالاخره سخنرانی تمام شد وبعد وسط سالن، وزیربه روبوسی وچاق سلامتی با افراد چاپلوسی که آنجا جمع شده بودند پرداخت و بعد ازچند بازدید از چند جا از دانشگاه به خاطر ضیق وقتی که داشتند به کاخ وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی که متولی سلامت وآرامش مردم اصولاً باید باشد !!برگشت . ولی داستان ما این جا ، تمام نشد و بعد ازرفتن ایشان قرارشد یک تیم از بچه های روابط عمومی سخنان وزیرراموبه موازفیلم ویدویی و واکمن درآورده و درنشریه همکاری چاپ کنند . ولی ازبخت بد ویدیو اصلاًصدا نداشت و حرکات وزیر بیشتربه پانتومیم شبیه بود . از خیر فیلم گذشتیم و رفتیم به دنبال واکمن وجالب اینکه هر کجا را گشتیم ازواکمن خبری نبود !!.واکمن به جهنم ،آلان به خاطر نبودصدای وزیرمطمئن گند کاردرمی آمد. ازهمه بدتر واکمن اینکه جزء اموال روابط عمومی و تحت اختیار من بود. از شانس خوب ما یکی از همکاران صدا و سیما به دادمان رسید و فیلم کوتاه وزیر را در اختیار روابط عمومی دانشگاه قرارداد و گفته های ایشان را چاپ و منتشرکردیم.ولی آنچه بیشتر آزارمان داد کم شدن واکمن بود . مجبورشدیم فیلم را دهها بار باز بینی کنیم ولی هیچ نیافتیم جز یک چیزآن هم اینکه بعد پایین آمدن آقای وزیر از پشت تریبون ،واکمن ناپدید می شود !!سریع مطلب را به رئیس دفتر ریاست دانشگاه ، مسئول اموال ،خدمات ،نگهبانی ،حراست و... اطلاع دادیم ولی خبری نشد که نشد . شک به حاضرین سالن سخنرانی، کردیم مبنی بر اینکه ،احتمالاکسی اشتباهی برداشته است ولی چه کسی؟! کارکنان خدمات سالن؟ کادر خود روابط عمومی دانشگاه؟ خبر نگارها؟ حاضرین سالن؟ یا جناب آقای وزیر !! یا ... بالاخره هر کس واکمن را برداشته بود ،آب پاکی روی دستمان ریخته بود که این که واکمن دیگر پیدا نخواهد شد . بگذریم ، از آن روز حرف و حدیث بسیاری شروع شد. جناب وزیربه خاطر وزیر بودن ازهرگونه اتهامی مبّرا شد!! یکی از کارکنان گفت : وزیرکه کاخ وزارت بهداشت و درمان مال اوست و الحمدالل? هیأت علمی بوده ومیلیونها تومان حقوق ماهیانه اوست ، آخر چرا باید واکمن رابردارد؟!و دیدیم انصافاراست میگوید وخوشبختانه این اتهام به گردن خدمات افتاد!! ولی چون آن روزخدمات و تدارکات از خود بچه های روابط عمومی خودمان بود پس به گردن خودمان افتاد !!. نهایتاً روزی که از صدارت روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه کناره رفتم برای گرفتن مفاساحساب به نزد مدیرخدمات رفتم .این مدیرخدمات محترم هرروزبخاطر چاقی فراوان بیمار گونه اش مریض همیشگی من در روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بودند و موقع تسویه حساب بدون اینکه سرش را بلند کند با اخم و تحقن گفت: آقا شما یک مورد دارید باید آن را حل کنید !!و بنده خدا رویش نشد که بگوید یک مورد سرقت واکمن دارید !!. من گفتم : چه موردی ؟ فرمودند: یک واکمن و آنهم یک مارک بالاتر از موردی که شما......گفتم ببخشید خودتان که شاهد بودید در فیلم واکمن تا پائین نیامدن جناب وزیر بهداشت روی میز بودو ....ولی اجازه نداد از خودم و کادرم برای هزارمین بار دفاع کنم ومرامجبورساخت که یک واکمن با یک درجه بالاتر از مارک قبلی خریده و به ایشان بدهم !! و این شد دست مزد سالها خدمت و کسب مقام اول روابط عمومی های استان آذربایجان غربی در چندین نوبت بین دویست پنجاه اداره ،کارخانه،سازمان وراه اندازی برنامه تلویزیونی ساغلیق شبکه پنج با هشتادوهفت برنامه سی دقیقه ای وو تاسیس نشریه همکاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه و........ من بالاخره شدم مورد دار !!
WEST AZERBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI