شوک آمپول پنی سیلین – خاطره پزشکی
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی(ره) اورمیه
ویراستاران : سیمین گله بان – فریده گل افشان
دریکی ازروزهای دوره انترنی پزشکی طبق معمول از پزشک قبلی ، بیماران تحت نظر رادر اورژانس تحویل گرفتم .البته تعدادی از بیماران زیر نظر سرویسهای تخصصی بودند که کار خاصی با آنها نداشتم. بعد از نیم ساعت پرستاری آمد و گفت: آقای دکترخانم میان سالی ازعصر تحت نظر،بدون دستور خاصی می باشندو وضعیتشان کاملا مشخص نیست که آیا بستری خواهند شد یا مرخص می گردند ؟ لطفا ایشان را ویزیت کنید تا تکلیف ما نیزمعلوم شود .بیمارخانمی حدودا 55 ساله که ظاهرا مشکل خاصی هم نداشته و به خاطر تب و سرفه آمده بود . پرسیدم : مادرچه مشکلی شما را به بیمارستان کشانده است؟ گفت: پسرم چند روزی استکه سرما خورده ام، متاسفانه داروهای خوراکی ا ثری نداشته اند برای همین دلیل آمده ام تا آمپول یا سرمی به من تزریق کنیدتا حالم خوب شود .بعد از معاینه حلق بیمارمتوجه آنژین شدید بیمارشده وپیش خودم گفتم که مسن جماعت ،عاشق پنی سیلین تزریقی هستنداز بیمار پرسیدم مادر به پنی سیلین حساسیت نداری ؟ گفت نه بابا به اندازه موهای سرم تزریق کرده ام به پرستارگفتم که یک آمپول پنی سیلین 1200000 بنزاتین عضلانی به او تزریق کند.بعد از پنج دقیقه بالای سر بیمار آمدم که بگویم مادر شما مرخص اید،دیدم که بیماربه شدت رنگ پریده است دست به پیشانیش که زدم خشکم زد، بیمار همچون یک قطعه یخ بوددر حالیکه قبل تزریق همچون یک کوره آتش می ماند.به چشمان بیمار که نگاه کردم بیمار حالت طبیعی نداشت و سفیدی چشمانش بیشترشده و شبیه افراد در حال غش بود.هر قدرسعی کردم که فشارش را بگیرم ولی نشد،داد کشیدم خانم پرستاربدو که بیمار دچار شوک آنافیلاکتیک پنی سیلین شده است و دستوردادم فوراآمپول آدرنالین ، دگزامتازون ، سرم نرمال سالین تزریق و مریض را مانیتورینگ قلبی کنند . پرستاری که آمپول را زده بود، تا متوجه شد بیمار به شوک رفته است ،غش کرد و به زمین افتاد.مجبور شدیم آن پرستاررااززمین بلندکرده وروی یک تخت قراردادیم ودوباره سراغ بیمار شوک رفته برگشتیم .به پرستاردیگری همان دستورات را دادم ،ولی بعد از ده دقیقه حال بیمار اصلا خوب نشد، از دیگر پزشکان مشورت خواستم . تمام داروهای تجویزی وعلائم بیماررا چندین بارچک کردیم ولی به نتیجه ای نرسیدیم. حال بیمار لحظه به لحظه بدتر می شد در این هنگام پسر بیمار از در اورژانس وارد شد و شروع کرد به داد و بیداد و گریه کردن که خدایا مادرم مرد ،پدر که نداشتم ،مادرم را نیز گرفتی و ... . از بخت بدمان پسر بیمار صرع داشت و یکدفعه دچار تشنج شده ، به زمین افتادو سرش شکافته گردید وبه شدت ازسرش خون فوران کردوضعمان بد بود بدترنیزشد.واقعا نمی دانستم بیمار شوک رفته را درمان کنم یا پرستار غش کرده یا به پسر سر شکافته پیرزن را، شیر تو شیر بود .یکی از پرستاران سریعا به پسر در حل تشنج دیازپام وریدی زد و سرش را پانسمان کرد.مجبور شدم به پزشک متخصص آنکال زنگ بزنم . کنار تخت بیمارپنجره ای بود که یک سرنگ پر، دو سی سی نظرم را جلب کرد. از پرستاردوم پرسیدم : این سرنگ حاوی چه آمپولی است وچرا بالای سر بیمار قرار داده اید؟! گفت : نمی دانم از پرستارغش کرده باید بپرسید. رفتیم بالای سر پرستار غش کرده ، دیدیم که خوب شده و ناخواسته شروع به گریه کرد و در پاسخ سؤالم گفت: آقای دکترببخشیدآن آمپول آدرنالین بود !! که از ترسم فراموش کردم بزنم پیش خودم گفتم پیرزن مرد!! و حتما منو به زندان میبرند !! بعد از دلداری پرستار گفتم :شما گناهی ندارید متاسفانه در میان هزاران نفری که پنی سیلین ترزیق میکنند یکی دچار شوک شدید آنافیلاکتیک میشود و هیچکس گناهی ندارد و از بد شانسی بیمار و پزشک و پرستار است .چه می توانستم بگویم داروی بسیار مهم بیمارتزریق نشده بود. ساعت پنج صبح شده و پزشک آنکال هم سریعا خود رابه اورژانس رساند و فقط یک سؤال پرسید : آقای دکتر اسمتان چیست؟! . همان آمپولی که پرستار غش کرده از یادش رفته بودتا بزند را، دستور داد تزریق نمایند !! بعد آن تزریق وضع بیمار به حالت اولیه برگشت و بعد از مدتی مرخص شد. روزبعد که استاد آنکال در میان تمامی اساتید و دانشجویان در مورنینگ خواست مرا سکه یک پول کند که من نیز زنگی کرده قبل اینکه به پشت تریبون احضارم کنند، به سن سخنرانی رفته و جریان اتفاق افتاده را با طنزگونه شرح دادم وبه جای تنبیه با تشویق حضار سر جای خود نشستم !!. ولی روزامتحان پایانی بخش اورژانس داخلی متاسفانه همان استاد حال گیری کرد وبا وجود رضایت همه اساتید، دو نمره من را کم کرده تا دیگرهیچگاه بی دقتی در کارخودم نکنم .اتفاقا من از آن استاد همیشه منمونم که باعث شد حتی به فردی که قبلا پنی سیلین تزریق کرده اعتماد نکنم و با احتیاط پنی سیلین تجویز کنم، هرچند همه میدانیم که پنی سیلین یک آمپول معجزه آسا بعد از جنگ جهانی دوم به بعد میباشد و جان میلیونها نفر را نجات داده و میدهدولی متاسفانه وجود حساسیتهای نادر ولی کشنده همیشه یکی از موارد دردسر آفرین در استفاده از پنی سیلینها میباشد چه بسا افرادی هستند که حتی به یک کپسول آموکسی سیلین نیز حساسیت داده اند از اینرو همه پزشکان در مصرف پنی سیلین همیشه دغدغه دارند . بهرحال از آنروز به بعد که حداقل چهارده سال میگذرد از آن استاد به احترام و آن اتفاق به عنوان یک خاطره طنز آلوده درام یاد میکنم.
WEST AZERBIJAN - URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI