فوت فرزند مسئول واکسیناسیون در اثر واکسن!! – خاطره پزشکی
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) از اورمیه
ویراستار: سیمین گله بان از اورمیه
آن صبح نسیم ملایمی در حال وزیدن بودو انسان را وسوسه می کرد که به جای رفتن به اورژانس، کنار چمن ها نشسته و از هوای پاک بهاری لذت ببرد!! ولی این آرزو خیالی بیش نبود.در حیاط بیمارستان طبق معمول تعدادی همراه بیمار مثل یک کلنی زنبوردور هم جمع شده بودند. ولی یکی از آنان آشنا به نظرمی رسید او بازنشسته مرکز بهداشت با سی سال سابقه کار طاقت فرسادربدترین مناطق مرزی شمال غرب کشورمان بود.چهره اش دیگر شادابی گذشته را نداشت و حکایت از غمی در وجودش داشت.بعد از یک چاق سلامتی گفتم : از این طرفها یادی ازفقیروفقرا کردید. او با ناراحتی جواب داد: ببخشید آقای دکترمی دانم که وقت ندارید ولی سؤالی داشتم کودکی که دارای تورم غدد لنفاوی زیر بغل بعد از تزریق واکسن ب ث ژ می شود چند درصد احتمال گرفتن عفونت سل در او وجود دارد؟ .گفتم : مزاح میفرمائید شماکه خودتان مسئول واکسیناسیون هستید، معلومه بسیارکم اتفاق میافتدچطورمگه ؟ گفت: دراین سن پیرو پاتالی صاحب یک نوزاد شده ام متاسفانه بعد از تزریق اولین دوز واکسن ب ث ژنوزادم دچارتورم شدید غدد لنفاوی زیر بغل شده است وآلان نیز منتظر آمدن متخصص کودکان هستم .گفتم: که شما یک پارچه استاد کارواکسیناسیون هستید ما هر چه هم یاد گرفته ایم نتیجه زحمات شماست. گفت : نمی دانم با اینکه سی سال برای سلامتی فرزندان این مرزوبوم شب و روز در هر کوی و برزنی تلاش کرده ام ولی یک حس غریبی این بارنسبت به این واکسیناسیون وعوارض آن در نوزادم دارم، احساس می کنم که فرزندم آلوده به میکروب سل شده است ،هر چند می دانم امکان این موضوع بسیار کم می باشد ولی اصلا آرام و قرار ندارم .گفتم :بابا این قدر ناراحت و دمق نباش ، انشاءالله چنین چیزی اتفاق نمی افتد ضمنا خودتان میدانید که عوارض جدی واکسن ها بسیار کم و نادرند. این را گفتم و راهی اورژانس شدم .فردای آن روز دوباره او را دیدم که گفت فرزندش را بستری کرده اند تا آزمایشاتی روی آن از نظر احتمال ابتلا به سل را انجام دهند.روزها گذشت و روزی اوراجلوی در ورودی بخش اطفال ناراحت ترازروزهای قبل دیدم.با پزشک معالج نوزادش گفتگو نموده ، ولی عجیب بود نوزاد همکارمان سل گرفته و هرروزهم حالش بدتر می شد. هر چندتمامی اقدامات درمانی برای نوزاد شروع شده ولی هیچ فایده ای در علایم بیماری نوزاد نداشت . بالاخره متاسفانه بعد ازگذشت بیست روز نوزاد به خاطرابتلا به سل فوت کرد و همکارمان را داغدار نمود ولی بیشترازاو،ما و دوستان پزشک و پیرا پزشک ناراحت شدیم چون که اودر طی سالها خدمت صدها هزار کودک را واکسینه کرده و آنها را از ابتلا به بیماریهای مهلکی مثل سل ، هپاتیت ، سیاه سرفه ،کزاز ،دیفتری ، سرخک ،سرخجه ، فلج اطفال و....نجات داده بوده و هیچگاه از کار خود شاکی و خسته نبود .اما متاسفانه فرزند کسی که سی سال واکسیناسیون انجام داده بود در اثر عوارض بسیار نادر واکسن ب ث ژ فوت نمود ومصداق همچون ضرب المثل کوزه گردرکوزه افتاد، شد. جالب آنکه از آن به بعد هیچگاه نشنیدیم در منطقه ما کسی از عوارض واکسن ب ث ژ بمیرد.ظاهرا این اتفاق نادر فقط باید برای فرزند کسی می ا فتاد که حتی تصورش راکسی حتی خودش نیز نمی کرد. البته خداوند در امر مرگ و زندگی خود عالم وداناست و خود بهتر میداند که بندگان خوب خود را چگونه امتحان بکند.
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI