سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود را بزرگوار دید شهوتهایش در دیده وى خوار گردید . [نهج البلاغه]
دکتر رحمت سخنی - خاطرات و تاریخ پزشکی Dr.Rahmat Sokhani
 RSS |صفحه اصلی سایت |ارتباط با من| درباره من|پانل اصلی سایت
: جستجو
اوقات شرعی
پنج شنبه 103/9/8

» درباره من
دکتر رحمت سخنی - خاطرات و تاریخ پزشکی Dr.Rahmat Sokhani
مدیر وبلاگ : دکتر رحمت سخنی[108]
نویسندگان وبلاگ :
دکتر سعید اعلم رضائیه (@)[0]



» پیوندهای روزانه
سایت پزشکی فوق تخصصی دکتر رحمت سخنی [471]
سایت پزشکی تخصصی دکتر رحمت سخنی [243]
خاطرات پزشکی و امدادگری [549]
خاطرات پزشکی کشور نیوزیلند [426]
خط خطهای دیجیتال دکتر کوچولو [284]
دکتر ریحان [279]
دکتر سینوهه [306]
حال و هوای دل یک پزشک [641]
حرفهای یک دل ..... [261]
یک دانشجوی پزشکی [657]
خاطرات پزشک ترک اعتیاد [451]
مدلاگ [81]
خاطرات روزهای طبابت [685]
خاطرات پزشکی [522]
پایگاه اطلاع رسانی پزشکان ایران [200]
[آرشیو(15)]

» عضویت خاص و عادی
 





Powered by WebGozar


» فهرست موضوعی یادداشت ها
پزشکان مشهور آذربایجان[3] . مشاهیر آذربایجان[2] . مشهی آذربایجان . معرفی 150 پزشک . آذربایجانی بیاد ماندنی در پزشکی . افتخار همیشگی آذربایجان . انتقال خون . ایرانی خاطره نویس . بیمارحاضر . بیمارغایب . پدر جراحی نوین ایران . پدر واکسن تب برفکی . پدرژنتیک پزشکی . پرفسور یحیی عدل . پروفسور داریوش فرهود . پزشک خاطره نویس . پزشکی باستان ایران . تاریخچه . تاریخچه بهداشت صنعتی دنیا . تاریخچه بیماری ایدز . تاریخچه بیماری جذام . تاریخچه بیماری سل . تاریخچه پزشکی . تاریخچه پزشکی ایران باستان(2) . تاریخچه دیابت . حکیم فردوسی . داستان اشک . دکتر الکساندرفلمینگ . دکتر محمد علی مولوی . دکتر مهدی آمیغی . دکترجواد غفورزاده . دکتر بابک زمانی متخصص بیماریهای اعصاب و روان . روانشناسان مشهورجهان . روزپزشک ویک دنیاتحقیر ........ . زندگینامه پزشک مشهور آذربایجانی . زندگینامه جراح مشهور آذربایجانی . کشف پنی سیلین .
» آرشیو مطالب
آرشیومطالب پیشین
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مهر 1387
آبان 88
شهریور 88
مرداد 88
اسفند 87
آذر 87
دی 89

» لوگوی سایت


» لینک دوستان
نوشتار
دلنوشته های قاصدک
خانه ی خانواده
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
عارفانه های یک دوست
دلنوشته ها
اندیشه نگار
گلبانگ سربلندی
زمزمه نسیم
رضا صفری
بلوچستان
رایحه ی انتظار
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
عارفانه
اسپایکا
بشنو از دل
بهارانه
دزدانِ سرِ گردنه
کلکسیون بهترین تمبرهای جهان
اشپزی کد بانو
داروساز
دختران حوا
اسیرعشق
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
ستارگان دوکوهه
طب ورزشی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب سالمندان دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پیمان دانلود
ورزشهای رزمی
عــــشقـــــولـــــک
جراح دیوانه
دکتر گمشده
خاطرات پرستاری
خاطرات یک داروساز
خاطرات یک دندانپزشک
Deja vu (خاطرات پزشکی )
خاطرات پزشکی یک خانم دکتر(خاطرات یک لیلا)
مرکز اطلاع رسانی اذربایجانیهای مقیم خارج کشور
خاطرات جبهه
پزشک دهکده
بخش زنان و رزیدنت های زنان
گل یخ (خاطرات پزشکی)
سایت دکتر سعید اعلم رضائیه
دکتر مارمولک
خاطرات دوران اسارت
دکتر بابک زمانی
طب نظامی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پزشکی عمومی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
سایت روانشناسی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب مذهبی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
شمس الظلام
وبلاگ شخصی من ( رضا )
عاشقتم
سماتکــــــــه
Missing
Famoonevis
طب سنتی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
سایت دندانپزشکی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
سایت دارو سازی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پزشکی فوق تخصصی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پزشکی تخصصی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب پزشکی قانونی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب هسته ای دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
سایت گوناگون دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب اورژانس دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
من.تو.خدا
آوای روستا
زنبورعسل
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
جوان امروزی
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
رضوانه
قائم صنعت سپاهان
Taekvondo@
شهریار کوچه ها
سخن آشنا

» لوگوی لینک دوستان























» طراح قالب » میربهزادمیراسمعیلیان

» نظر سنجی

دانلود آهنگ جدید
»» دستان مراببرید !!خاطره پزشکی

دستان مراببرید !! خاطره پزشکی 

نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

ویراستار : سیمین گله بان از ارمیه

http://www.rs272.com/

هوا ابری بود و نم نم باران گهگاه گونه هایم را خیس می کرد.تازه به اورژانس رسیده بودم که مردی را فریادکنان به داخل اورژانس آوردند.بیمار به صورت وحشتناکی می گفت شما را به خدا دستانم را ببرید!!و به شدت بی تابی کرده و روی تخت آرام و قرار نداشت و به این سو و آن سو می دویدو جمله دستان مرا ببرید را تکرار کرده و کمک میخواست.

همراهان به کمک کادر اورژانس سعی می کردند بیمار را آرام کنند.یکی از همراهان اشک ریزان به پزشکان و پرستاران پرخاش میکرد. بیمار یک لحظه نیز همکاری نمی کرد نه به سوالی جواب می داد ونه اجازه معاینه می داد و نه در یک جا می ایستاد.اول فکر کردم بیمار هیستریک (بیماری که ناخواسته خود را بیمار نشان می دهد) می باشد،ولی اضطراب و هراس بیمار به قدری زیاد بود که به بیماران هیستریکی شبیه نبود چون بیماران هیستریکی بیشتر سعی دارند خود را مانند بیماران غشی و سکته ای نشان بدهند و روی تخت ولو می شوند و نقش مرده را بازی وداد کشیدنشان عمدی بوده و اظهار تنگی نفس و خفگی می نمایند. که نهایتا پزشکان و پرستاران با تجربه با یک نگاه می توانندبه این بیماران هیستریکی آنها را تشخیص میدهند.اما این مرد که حدود 35 ساله با رنگ و روی آبی یا به عبارت دیگر سیانوزه بود،لحظه به لحظه سیاه تر شده و حالت طبیعی نداشت .به هر طریق که شده بیمار را روی تخت نشاندیم و به او اکسیژن داده و بعد از  سرم تراپی و گرفتن آزمایشات دستور دادم که یک پالسی اوکسی متری انجام دهند.اما دلم چندان رضا نمی دادواحساس خوبی نسبت به بیماریش نداشتم . دل را به دریا زدم و گفتم که یک نوار قلبی نیز بگیرید چون که بیمار ظاهرا سیگاری قهاری نیز بوده و روزی چندین پاکت سیگار می کشیده است.ظاهرابیمار بدنبال یک نزاع لفظی اینگونه شده بود. زیاد  ازبیماری ترومبوز شریانی در دست  نگران نبودم چون نتیجه پالسی اوکسی متری(یعنی تعیین اکسیژن شریانی که توسط دستگاهی بدون گرفتن خون از رگ انجام می پذیرد) تقریبا نرمال بود.کم کم شک ام به بیماری قلبی رفت که با گرفتن نوار قلبی به یقین تبدیل شد.بیمار در نوار قلبی دارای یک سکته بسیار وسیع بوده و هر آن احتمال اینکه بمیرد وجود داشت . دیگر معطل نکردیم،پرستارهای بسیار فعال اورژانس سریع یک مرفین طبق دستور به بیمار زدند بدنبال آن بیمار کمی آرام شد.دیگر تکلیفش معلوم شد و او را سریع آماده بستری و اعزام به سی سی یو کردیم.بیمار لحظه به لحظه بهبود یافته  ولی با کمال تعجب دیدیم بیمار از تخت پایین آمده و آماده رفتن به خانه خود میباشد و جالبتر اینکه از دست پرستاران و من به خاطر اینکه اجازه رفتن نمی دادم شاکی نیز بود !!بالاخره بعد از توضیح فراوان و تهدید به اینکه چون سکته کامل کرده و بستری نشود خواهد مرد راضی به بستری شد!!.ولی بهرحال از اینکه بیمار بدون علت خاصی و آنهم با این علامت تابلو سکته قلبی را نشان داده بود بسیار متعجب بودم. اصولا بیمارسکته  قلبی با درد فشارنده  قفسه سینه با انتشار به دست چپ یا گردن که لحظه به لحظه بیشتر می شودیا با سوزش سر دل که مقاوم به درمانهای ضد اسید معده میباشد ،مراجعه می کند ولی این بیمار فقط از درد ناگهانی و شدید هر دو دست از آرنج به پایین شاکی بود. به هر حال پزشکی دنیای رمز و راز بوده و خداوندمتعال  که انسان را به این پیچیدگی آفریده ،خود راز میباشد من همیشه او را شکر می گویم که به من ناچیز فرصتی داده تا بتوانم گوشه ای از علم بی کرانش را به چشم ببینم.

WEST AZARBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI

http://www.rs272.com/



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( دوشنبه 87/1/5 :: ساعت 2:30 عصر )
»» خونریزی معده در بیمار نقاش - -خاطره پزشکی

خونریزی معده در بیمار نقاش - -خاطره پزشکی

نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

ویراستاران : سیمین گله بان  - فریده  گل افشان

http://www.rs272.com/

آن روز 24 ساعته کشیک بخش داخلی بودم . انترن بخش داخلی بودن لذت ، هیجان و اضطراب خاصی داشت . اکثر بیماران این بخش بد حال می باشند . آن روز من فقط یک مریض داشتم وآن هم مریض جوانی که ظاهرا مشکل خاصی هم نداشت . پرونده اولیه بیمار را مطالعه کردم دیدم بیمار به خاطر خونریزی معده دستور بستری گرفته است . بیماربسیار آرام بود و با همراهان خود خوش وبش می کرد . بالای سر بیمار آمدم و بعد از احوال پرسی ، پرسیدم : به چه علت به بیمارستان آمده اید ؟! با خنده جواب داد : دیشب سرم درد می کرد و به درمان جواب نمی داد ، 4 تا آسپرین 500 میلی گرم یک جا خوردم ، بعداً دچار درد معده شدید همراه با مدفوع قیری رنگ شدم ، به همین خاطر مرا بستری کردند.  بیمار ادامه نمی دانم چرا به خاطر یک مسئله جزیی باید بستری شوم ؟ گفتند که باید بستری شوم. به بیمار گفتم : نه تنها مورد شما بسیار مهم است بلکه اولین کاری که باید بکنم فرو کردن یک شلنگ به داخل معده از طریق سوراخ معده می باشد که بایستی حتما به انجام آن رضایت بدی. بعد از معاینه مطمئن شدم که بیمار مدفوع قیری دارد که ما در پزشکی به آن ملنا می گویم . مدفوع سیاه بدبو ودرد آور و براق حاکی از خونریزی از سیستم فوقانی دستگاه گوارش بوده وخطرناک می باشد . آن فرد آقای 24 ساله و چاق وکارش نقاشی روی پارچه و تابلو بود . آرام آرام به او فهماندم که لوله معده رامیخواهم بگذارم تا معده اش را شستشو دهم ،اول قبول نمی کرد مخصوصاً اینکه با دیدن لوله یک متری بیشتر ترسیده بود . به هر مصیبتی که بود بعد از چندین بار توضیح ،خواهش ، تمنّا و نهایتاً تهدید لوله را گذاشتم !!. آن موقع ها نه تنها پزشک متخصص بلکه پزشک عمومی هم کم داشتیم ،لذا من بودم وخدایم و چند تا از پرستاران که انصافاً در آن بخش در شرایط بسیار سختی با جان و دل کار می کردند .با این که شستشو معده می دادم خونریزی معده بیمار اصلاً کاهش نمی یافت . به طوری که بعد از تماس با آنکال متخصص داخلی مجبور به ترانسفوزیون خون شدیم . از شانس آن روز به جزاین بیمار مریض بستری دیگری نداشتم  ولی همین یک بیمار پدرم را در آورد . کم کم احساس ترس وجود بیمار را فرا گرفته بود . مجبور شدم برای کاهش اضطراب بیمار در حین شستشو با او در رابطه با کارش سوال کنم و به نوعی سرش را مشغول کنم.  متاسفانه به  فردی که بیمار را باید آندوسکوپی اورژانس می کرد  دسترسی نداشتیم و من مجبور بودم مرتباًبالای سر بیمار باشم. بالاخره بیماری که ساعت 8 صبح آمده بود ساعت 23 شب با هزار تماس تلفنی به انکال اندوسکوپی و هزار خواهش وتمنا به بیمار آندوسکوپی انجام شد . چون در مورد این بیماربیسار اذیت شده بودم من نیز همراه بیماربه اتاق آندوسکوپی رفتم ولی آنچه استاد آندوسکوپی زیر آندوسکوپی نشانم داد باورم نشد تمامی دیواره های معده همچون سقفی که دارای هزاران سوراخ بوده، داشت  خونریزی می کرد   ومشخص شد  علت اینکه مریض چرا دچار خونریزی شدید بوده را با چشم خود دیدم . مخصوصاً این که نتیجه یک بی احتیاطی بیمار را که به علت عدم آگاهی از عوارض قرصی مثل آسپرین که 4 عدد ازآن رایکجا  به خاطره سرماخوردگی خورده بود آنرانیز مشاهده کردم  . نهایتاً بیمار ساعت 2  شب به اتاق عمل رفت و عمل بیلیروت دو  روی معده اش انجام شد و قسمت اعظم معده اش را در آوردند . بیمار بعد از چند روز استراحت در بیمارستان مرخص و الان جزء بهترین دوستانم می باشد و همیشه می گوید آسپرین قرص خوبی نیست ولی یک خوبی دارد که دوست خوب برای آدم پیدا می کند !!. آنچه باید در آخر داستان توصیه کنم عدم مصرف خودسرانه دارو  و بدون تجویز دارو توسط پزشک میباشد کمااینکه این بیمار من این بار نجات یافت ولی روزی نیست که فوتی در این رابطه نداشته باشیم .

http://www.rs272.com/

WEST AZARBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( پنج شنبه 87/1/1 :: ساعت 7:47 عصر )
»» سونو گرافی و پز دکتری!! – خاطره پزشکی

سونو گرافی و پز دکتری!! – خاطره پزشکی

نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

ویراستاران : سیمین گله بان و فریده گل افشان

http://www.rs272.com/

اولین ماههای دوره اکسترنی قرعه به نام بخش اورولوژی افتاد.اورولوژی دانشگاه علوم پزشکی اورمیه به واسطه وجود استاد های بسیار مجرب در سطح کشور و حتی کشورهای همسایه هم جوار، شهره عام و خاص است .پزشکانی هم چون آقای دکتر تقی زاده،آقای دکتر صمدزاده،آقای دکتر فلاح،آقای دکتر فرشید ... نمونه هایی از اساتید بنام این دانشگاهند.جالب اینجاست که بخش و درمانگاه آن نیز بسیار مرتب و حتی رزیدنت های آن نیز فوق العاده باسواد و خوش اخلاق هستند و اگر هم نباشند وضعیت این بخش طوری است که باید خود را باخوش اخلاقی وافزایش سواد علمی وفق دهند . آذر بایجان غربی به علت آب نسبتاً نامناسب آشامیدنی و وجود املاح وسنگینی فراوان جزءاستان های است که سنگ کلیه و به طبع آن بیماران دیالیزی و پیوندی بسیار وجود دارد و متأسفانه تا به امروز نیز مسئولین آب و فاضلاب اقدام مناسبی برای رفع آن نکرده یا نتوانستند بکنند .یادمه که در روز های آخر دوره اکسترنی به درمانگاه اورولوژی رفتیم ، تعداددانشجویان پزشکی دوره اکسترنی نیز بسیار زیاد بودند . رزیدنت ارشدی داشتیم که حالا جزاساتید به نام کشور بوده واهل تبریز می باشند .فردی خوش مشرب و با سواد ولوطی منش بود. چون مریض زیادی به درمانگاه می آمد یک روز به من گفت آقای دکتر به فلان مریض یک سونوگرافی بنویس. من نیز به حساب اینکه همه چیز را در این روز های پایانی بخش اورولوژی می دانم یک سونوگرافی نوشتم و دادم به دست مریض تابه سونوگرافی برود. از این جرأت خودم بسیار خوشم آمد . بعد آن هر بیماری که می آمد و نیاز به سونوگرافی داشت من آن را نوشته ومهره رزیدنت ارشد را می زدم . تا اینکه مریض اولی که به سونوگرافی فرستاده بودم با فحش و ناسزا وارد شد و گفت رزیدنت اورولوژی کجا هستند ؟ مگه ما را مسخره کرده اند ؟! اگر پزشکی بلد نیستند بروند در خیابان هندوانه بفروشند و ... سریع رفتم و گفتم : پدرم چی شده؟ مگه شما به سونوگرافی نرفتید ؟ ! بیمار گفت : رفتم آقا ولی در آنجا به جای سونوگرافی همه به من خندیدند، گفتم چرا ؟!  جواب داد نمی دانم ولی لطفاً به این نسخه نگاه کنید ببینید که چه مشکلی دارد ؟ دفترچه را که گرفتم کم مانده بود که سکته کنم . من نوشته بودم« با سلام همکار محترم رادیولوژیست لطفاً سونوگرافی شود » . دیگر کجای بیمار سونوگرافی شود را در نسخه ذکر نکرده بودم !. سریع دفترچه را گرفتم و تصحیح کرده ودوباره بیمار را به سونوگرافی فرستادم . یک دفعه یادم افتادکه ای داد بیداد، همه بیمارانی که به سونوگرافی فرستاده ام این مشکل را دارند وآلانه که گند کار دربیاید . دیگر معطل نکردم آبروی رزیدنت بیچاره باید نمی گذاشتم برود . به رادیولوژی دویدم بهرادیولوژی دویدم وبه مسئولش موضوع را طوری که مشکلی پیش نیاید در میان گذاشتم ، هر چند متوجه مسئله نشد.

 تمامی مریض ها به جز یک نفر آن جا بودند . نسخه همه را اصلاح کردم و ماندم که آن یک نفر را از کجا پیدا کنم ،چون اگه پیدا نمی شد برای رزیدنت ارشدمان بد می شد . با حالت دمق به درمانگاه برگشتم. از شانس دیدم آن بیمار به درمانگاه آمده تا تاریخ سونوگرافی را به فردا تغییر بدهم مریض یک پیرمرد بسیار مسن وکر بود . خدا را شکرکردم که مسئله از این حادتر نشد . ولی پوزدکتری ما نیز برای اولین بار و آخرین بار زهرمارمان شد .

Dr.RAHMAT SOKHANI

WEST AZARBIJAN-URMIA

http://www.rs272.com/

 



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( چهارشنبه 86/12/29 :: ساعت 2:53 عصر )
»» Dr.Khosrow Mahdavi

        



Khosrow Mahdavi, MD, FACP

Dr. Mahdavi is a graduate of the University of Tehran. Upon the completion of his intership at Grant Hospital of Chicago (affiliate of Northwestern University Medical School), he started residency in internal medicine, which culminated with a year of chief residency in internal medicine at Mercy Hospital and Medical Center (major affiliate of University of Illinois School of Medicine) in Chicago between 1976 and 1979. Following which he had three years of fellowship in hematology as well as medical oncology at Metropolitan General Hospital, a teaching hospital of Case Western Reserve University in Cleveland, Ohio. His fellowship enabled him to develop experiences in the latest evolving technologies of the day including bone marrow transplantation, etc. He has been able to continue what he believes a continuous learning process in hematology and oncology during his 23 years of tenure at Hoag Memorial Hospital. He has been involved in clinical trials at the University of California, Irvine (where he has a clinical faculty position) as well as Hoag Cancer Center. These have included stem cell transplantation, immune therapy, and related programs.
Dr. Mahdavi is board certified by the American Board of Internal Medicine in internal medicine and he also has board certification by the same board in subspecialties of hematology as well as medical oncology. He has been a member of the American College of Physicians since 1979 and was elected as a fellow of the American College of Physicians.
He has been involved in local and community activities, not only by the means of participating in, but also, providing educational opportunities for the community. His humanitarian effects have led to recognition bt the National Conference for Community and Justice by honoring him with the "Humanitarian of the Year" in February 2002.
Dr. Mahadavi has served in different capacities at Hoag Memorial Hospital as Chairman of the Pharmacy and Therapeutic Committee, as well as Chairman of the Division of the Department of Hematology and Oncology. He served as Chairman of the Cancer Committee and recently as an elected member of the Medical Executive Committee. He has lectured across the United States on a wide variety of subjects, but mainly cancer of the breast, lung, and prostate as well as hematological malignancies. He continues to participate and remains co-author of multiple recent publications on oncology - related journals
.
Dr. Mahdavi is married and has two children. When he can find time away from his busy schedule, he enjoys sailing because it reminds him of his time in the Navy

http://www.rs272.com/

Dr.RAHMAT SOKHANI

WEST AZARBIJAN-URMIA

 



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( چهارشنبه 86/12/29 :: ساعت 2:5 عصر )
»» Dr. Manouchehr Lalehzarian

San Bernardino County Medical Society
2001 Award for
Outstanding Contribution to the Community

presented to

Manouchehr Lalehzarian, M.D.

This twenty seventh day of June, in the year two thousand one

Dr. Manouchehr Lalehzarian is a crusader for men"s health. For over two decades he has been the driving force behind a community campaign to increase Prostate Cancer
awareness in California. A recognized speaker and leader, he has promoted this subject on the radio, on television, and in the newspapers. His campaign has come to the attention of our local and state legislators, and his tireless efforts resulted in the creation of the California Prostate Cancer Program and in his being named to Chair the Governor"s Task Force on Prostate Cancer Awareness and Education in California. The United States Congress awarded him a Certificate of Congressional Recognition of outstanding and invaluable service to the community. The American Foundation for Urologic Disease has recognized Dr. Lalehzarian for his superior community involvement and his commitment to improve public understanding of the seriousness of prostate cancer and its various treatment options.

Dr. Lalehzarian has unselfishly given many hours of his personal time to this area of medical concern. He initiated a prostate cancer support group which meets at Kaiser Fontana but welcomes all members of the community. He has brought in the mayors of Fontana and San Bernardino as well as celebrities such as football star Lou Dawson, Colonel McCloud from the National Urologic Disease Group, as well as Dr. Judd Moul, surgeon for Bob Dole and General Schwartzkoff. He worked with Congressman Joe Baca to promote a special stamp to be issued by the U.S. Postal Service to raise funds for prostate cancer support.

A leader in the Southern California Iranian community, Dr. Lalehzarian frequently appears on the local Iranian television channel and recently filmed a 90-minute program distributed nationally via satellite. In addition, he acts as an opinion leader on many individual topics.

An outstanding urologist at Kaiser Permanente Fontana Medical Center, Dr. Lalehzarian is known as a very considerate and kind physician, well liked by his colleagues and patients.

For his years of dedicated service to his patients, his colleagues and his community, and for his example of a caring and dedicated citizen who works for the benefits of others, we are pleased to present the 2001 SBCMS Award for Outstanding Contribution to the Community to Manouchehr Lalehzarian, M.D.

Send mail to The Messenger Editor with questions or comments about the publication.
Send mail to webmaster@sbcms.org with questions or comments about this web site

http://www.rs272.com/

Dr.RAHMAT SOKHANI

WEST AZARBIJAN-URMIA



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( چهارشنبه 86/12/29 :: ساعت 1:38 عصر )
»» دکترابراهیم جعفری پزشک خوش سخن عراقی

 

دکترابراهیم جعفری پزشک خوش سخن عراقی

نوشته :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

ویراستاران :سیمین گله بان و فریده گل افشان

http://www.rs272.com/

ابراهیم عبدالکریم حمزه الاشیقر الجعفری،نخست وزیر پیشین عراق در دولت انتقالی بود.او در دهه 1960 در دانشکده پزشکی دانشگاه بغداد درس خواند ؛جایی که با هم دانشگاهی آن زمان و دشمن آینده اش، صدام حسین دوست شد.وی در سال 1947 متولد شده و شیعه است. او پس از اینکه از سوی احزاب کرد و شیعه متهم شد که توانایی اداره کشور را ندارد،از کاندیداتوری برای دولت فعلی استعفا داد. جعفری درکربلا به دنیا آمده و سید است. در دانشگاه موصل در رشته پزشکی درس خوانده و در سال 1968 به حزب اسلامی دعوه پیوسته است. پس از فارغ التحصیلی در سال1974 به طور فعال برای حزب کار می کرد.حزب می خواست که حزب سکولار بعث را وادار به ترک قدرت کند. او در سال 1980 به ایران آمد و به عنوان نماینده حزب دعوه در جنبش علیه صدام شرکت کرد. سپس به لندن رفته،بعد از سقوط صدام به عراق بازگشت. جعفری 5 فرزند دارد؛3 دختر و2پسر؛که همه آنها در لندن هستند.جعفری معروف است که بسیار خوب سخن می گوید و از اصطلاحات کلاسیک عربی در صحبت هایش استفاده می کند. نویسنده محبوب او، نوام چامسکی آمریکایی است.

http://www.rs272.com/



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( دوشنبه 86/12/27 :: ساعت 11:2 صبح )
»» بیمار 130ساله - خاطره پزشکی

بیمار 130ساله - خاطره پزشکی

نوشته :دکتر سعید اعلم رضائیه از مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری ارومیه

http://www.rs272.com/

برای معاینه در منزل بیماری دعوت شدم. در مسیر راه معمولا سعی میکنم بیوگرافی مبنی بر شخصیت و بیماری های قبلی و بیماری های فعلی بیمار را از اطرافیان بگیرم.اطرفیان سعی میکردند هر کدام با آب و تاب از بیمارخودشان سخن بگویند که چند سال دارد و تا به امروز سالم مانده است. بیماارشان از ساکنین محترم  اهل تسنن کرد زبان روستای موانا که در شمال غربی ارومیه نزدیکی مرز ترکیه قرار دارد زندگی میکرده است و حالا در روستای الواج زندگی می کند. می گفتند: پیرترین فرد کره زمین است. منکه علاقه وافر به تاریخ و فرهنگ شهرمان دارم،سعی میکردم با مرور تاریخ سیاسی اجتماعی آن زمانها روزنه بحثی را با بیمار داشته باشم.اطرافین می گفتند سن او نزدیک به 130 سال می باشد ولی انگاری سعی میکردند سن واقعی را بیش از آن نشان دهند و حتی به 140 سال راضی نمی شدند.در معاینه قلب سالم ، دستگاه گوارش سالم،دستگاه ریوی در روزهای اخیر علائمی از پنومونی داشت ودر دستگاه ادراری تنها یافته تورم و التهاب پروستات بود.کاملا هوشیار بود وتنها کهولت سن باعث کاهش تحرک اش شده بود و حتی فرائض دینی اش را انجام میداد. بالین بستر بیماری اش مملو از فرزندان و نوه ونتیجه و نبیره  و آشنائیان دور و نزدیک از اقصی نقاط کردستان بود که در این سرمای طاقت فرسای زمستان عجیب 1386 برای عیادت آمده بودند.کهن مرد آذربایجان با لبخند با آنان خوش آمد میکرد. با فرزندان ارشد که خود بالای 70-80 سال داشتند به مشاوره نشستم که آیا مایل به بستری ایشان در بیمارستان هستند ؟ هر چند جواب را از قبل میدانستم. ولی برای من باعث حیرت شد که تکلیف نهائی را به خود پدرشان واگذار کردند و آن بزرگوار راضی به مشقت و رنج اطرافیان نشد و دستم را گرفت و گفت این حکیم میتواند در منزل مرا معالجه  کند......من میدانستم که چرا این چنین تصمیم گرفت.او حاضر نبود این همه آدم را که روز به روز برتعداد آنان اضافه می شد، برای عیادت خود به بیمارستان بکشاند...و من بازم  بیاد مسافر کوچولو افتادم که  در سیاره کوچک خود پی برده بود :آدم بزرگها این جوریند خیلی عجیب اند.لذا تصمیم گرفتم با کمک همکاران پرستار خدمات بیمارستانی را در منزل ارائه کنیم . همه آنچه لازم بود در اتاق بیمار حاضر شد و آزمایشات اولیه انجام شد و با زحمت زیاد سونداژ گردید و پروتکل درمانی شروع شد....و فرصتی پیش آمد که بیشتر با پیر روزگار به سخن بنیشینم. می گفت وقتی شناسنامه میدادند من جوان بودم و هنوز ازدواج نکرده بودم(ایشان با محاسبه سن فرزندان دیر ازدواج کرده بود).(در شهر مان ارومیه سجل گذاری از تاریخ 1304 شروع شده است).از پدر بنام محمد و مادر بنام عایشه در تاریخ 3/7/1272 در محال ترگوربخش سیلوانه روستای دوستالان بدنیا آمده بود و تاریخ تنظیم سند سجل 19/2/1320 بود.اما از ثبت تاریخ ولادت پسر بزرگشان که متولد 1309 بود در شناسنامه پدر اثری نبود.یکبار برای همیشه ازدواج نموده بود و تا سه سال پیش با هم زندگی میکردند. زندگیشان عیشیره ای و ایلاتی بود. دارای پنج فرزند پسر و چهار دختر و بیش از 35 نوه و 40 نوه و 3 نبیره می باشد که هرکدام که حضور داشتند با احترام خاصی به بزرگتر خود در مراسم عیادت شرکت می کردند. خیلی جالب بود که هنوز خانواده سالاری با آداب و سنن خود جاری بود.کهنسال شهر ما در سال 1342 به خانه خدا مشرف شده بود و حاجی تمام معنی بود.از تغذیه شان از سالهای دورتا به امروز پرسیدم که واقعا باعث حیرت بود که با علم پزشکی در تناقض بود و من قبلا نیز وقتی در خدمت پیر راژان از بخش سیلوانه محال ترگور بودم.آقای مجدی فر 131 ساله که آلان در قید حیات نیست و ازپدر بزرگم که در120 سالگی به درود حیات گفته بود و اعطای فرمان مشروطیت را بیاد داشت،همواره شنیده بودم که خوردن  گوشت گاو و گوسفند را در وعده غذائی روزانه خود فراموش نمی کنند و همواره از لبینیات طبیعی استفاده می کنند و هیچکدام لب به سیگار نزده بودند. در آخرین معاینه از صحت و کسب مجدد سلامتی ایشان رضایت خاطر از خود داشتم.ولی تا به کی.....میتوان به حیات ادامه داد؟؟؟؟

http://www.rs272.com/



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( یکشنبه 86/12/26 :: ساعت 1:16 عصر )
»» اورژانسها بهشت اراذل واوباش!! خاطره پزشکی

اورژانسها بهشت اراذل واوباش!! خاطره پزشکی

نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

ویراستاران : سیمین گله بان و فریده گل افشان

http://www.rs272.com/

عصر شیفت آرامی را سپری میکردیم.یک بیمار رنال کولیکی (فردی که درد، ناشی از سنگ کلیه یا عفونت کلیوی دارد و درد بسیار شدید دارند) که بیقراری زیادی میکرد، دراورژانس درمان می کردیم.با پرستار آقایی، سرگرم تزریق وریدی آمپول مرفین بودیم که ناگهان صدای شدیدی همچون صدای انفجار یک بمب در سالن اورژانس به گوش رسید.تا به خودمان بیاییم انفجار دیگری رخ داد. ما دو نفر که همان جا خشکمان زد.بعد از چند دقیقه همگی، دویدیم که ببینیم چه اتفاقی افتاده است.انفجاری وجود نداشت،فقط آقایی بسیار پر هیکل و جوانی که به شدت عصبانی بود با مشت خود مستقیم به داخل پنجره های کوچک در اورژانس که چوبی و فلزی بودند وارد کرده و از هر دو دست فرد مذکور خون فوران می کرد و با صدای بلند نعره میزد و دنبال پزشک شیفت صبح می گشت و فریاد کنان می گفت:من آمده ام که همه یتان را بکشم،خصوصا آن دکتری که به دوست من کمک نکرده و باعث فوت او شده است. فرد پر هیکل کم لطفی نکرد روی تمامی تابلوهای نصب شده به دیوارهای اورژانس مشتی کوبید و همه را شکست. به هر فردی که لباس سفید پوشیده بود فحش می داد و به هر کسی که در تیررسش بود مشتی نثار می کرد.نگهبان اورژانس و پلیس بیمارستان نیز نتوانستند از عهده اش بر آیندوپلیس 110 نیز آمد ولی آنها نیز کاری از دستشان بر نیامد.پلیس نیروی مخصوص که دارای باتونهای کوچک برقی با کلاههایی همچون کلاههای  سامورایی بودند نیز وارد این معرکه شدند که آنها نیز مفید واقع نشدند.وسط سالن اورژانس مانند رینگ بوکسی شده و قهرمان بدون حریف، کسی نبود جز آقای پرهیکل پر زورو بد دهان که ،به همه کادر و پزشکان  به اندازه تمام عمرشان فحش ناموسی داد.بیماران دیگر و همراهان آنها نیز از ترس با وجود بیماریی اورژانسی شان به گوشه ای خزیده بودند و جیکشان در نمی آمد. فرد پر هیکل همانطور که حریف می خواست، به انتهای سالن اورژانس رفت اتفاقاً به یکی از همکاران خدماتی که به آرامی زمین را تی می کشید از پشت یک مشت حواله کرد، آن همکار خدماتی به آرامی برگشت و گفت بامن بودی آقا؟! منو چرا زدی ؟ من که با شما کاری نداشتم و شما را ندیده ام.

فرد ضارب  جواب داد آره داداش من بودم الان چشمت رانیز درمی آورم !!.همکارمان بااینکه قدش کوتاه تراز فرد ضارب بود به او فرصت نداد ،از یقه او گرفت واز زمین بلند کرد وگفت نزاییده کسی که بتواند مرا بزند، پس می خواهی چشمانم رانیز در بیاوری؟!. بعد یک مشت به صورتش زد ضربه چنان قوی بود که سر فرد ضارب چرخید وگیج رفت . همکار خدماتی هی مشت می زد تا با لاخره دهها پلیس با لباس ها و وسایل مختلف به سرش ریختن و به خارج از اورژانس بردند ده دقیقه بعد باز چند پلیس آمدند وگفتند آن همکارتان کجاست ؟همکا رمان گفت  من را می خواستید ؟ پلیس ها جواب دادند بله لطفاًبه حیاط بیایید !!ما نیز به دنبال آنها بیرون اورژانس رفتیم خیلی جالب بود با اینکه دستان آقا هیکله دست بند زده بودند ولی نتوانسته بودند او را داخل  ماشین پلیس کنند !! واین داستان باز باضربه های جانانه همکارمان فیصله پیدا کرد . بعد ها فهمیدیم که همکارمان جزء یکی از بوکسورهای بنام سال ها پیش بوده و جالب اینکه مغازه  زرگری ای در یکی از استان های بزرگ داشته ولی به خاطر ورشکستگی اش ، کارش به کار خدماتی بیمارستان کشیده بود .القصه سریع یک صورت جلسه با امضاء تمامی کادر وپزشکان نوشته وشکایتی نیز علیه فرد مذبور تنظیم شد . بعد از چند روز معلوم شد که وی دوست فردی بود که به خاطره دختری خودکشی کرده و جسد دوستش را به اورژانس آورده و چون پزشک وکادر اورژانس شیفت صبح، کاری از دستشان بر نیامده بود جسد را به سردخانه انتقال می دهند و این آقا بعد از شنیدن موضوع غیرتی شده وبه فکر اینکه کسی کاری نکرده جهت انتقام بر آمده بود. جالب ترین موضوع اینکه او در بازداشتگاه علیه کادر و پزشکان بیمارستان شکوائیه تنظیم می کند !! مبنی بر اینکه کادر و پزشکان بیمارستان علاوه بر اینکه به دوستم نرسیده اندو باعث فوت او شده اند مرا نیز ناجوانمردانه کتک زده اند !! . قاضی دادگاه نیز چون جریان را ندیده بود جریان را به نفع وی خاتمه داده بود تا اینکه باوساطت و شکایت مجدد حراست و خود پلیس که شاهد موضوع بودند مسئله را بارضایت هر دو طرف به خاطر رعایت منشور حقوق بیمار و همراه !!به سادگی حل گردید!! و چنین عنوان شد که وی حالت طبیعی نداشته و چنین اتفاقاتی قابل انتظاربوده واین کادر بیمارستان هستند که بایستی وضعیت طرف مقابل را درک میکردند !. روزی نیست که متأسفانه چنین اتفاق های در اورژانس ها توسط اراذل و اوباش در اورژانسها رخ ندهد وحقوق کادر ،پزشکان و حتی دیگر بیماران ضایع نشودپس فعلا اورژانس ها بهشت اراذل واوباش هستند و تحصیل کرده ترین افراد این جامعه اسلامی به واسطه وجود حقوقی بنام منشور حقوق همراه و بیمارمصون از تعرض نیستند در حالیکه آلان یک متعاد در این جامعه بیمار تلقی میشود ولی حمله به پرستار و پزشک یک جریان طبیعی تلقی میشود !!!!! .

 http://www.rs272.com/



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( جمعه 86/12/17 :: ساعت 8:17 عصر )
»» دکترایادعلاوی پزشک سیاستمدارعراقی

دکترایادعلاوی پزشک سیاستمدارعراقی

نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی(ره) ارومیه

ویراستار: سیمین گله بان از ارومیه

http://www.rs272.com/

دکترایاد علاوی ،نخست وزیر موقت عراق قبل از انتخابات پارلمانی سال 2005،درسال 1945 متولد شده است. او که یک سیاستمدار  شیعه محسوب می شود ،به علت مخالفت با رژیم صدام ،30سال در تبعید به سر برد.در جریان حمله سال 2003 آمریکا به عراق،عضو شورای دولت موقت  عراق شد و پس از رژیم صدام ، اولین رئیس  دولت در عراق در کابینه موقت شد . نخست وزیری موقت او در سال 2005 با پیروزی رهبر حزب اسلامی دعوه ،ابراهیم الجعفری، پایان داد.  او هنوز هم رهبری حزب آشتی ملی عراق را به عهده دارد، هر چند که  در جریان انتخابات این حزب تنها 14  درصد رأی ها را به خود اختصاص داد . حزب آشتی ملی عراق  در جریان حمله آمریکا ، اطلاعات محرمانه ای در خصوص سلاح های کشتار جمعی صدام در اختیارآمریکایی ها قرار داده بود .علاوی نیمی از عمرش را در انگلیس گذرانده و شهروند انگلیس محسوب می شود. در حال حاضر نیز همسر و فرزندان او برای امنیت بیشتر در انگلیس هستند. در سال2005 علاوی از یک ترور نافرجام نیز جان سالم به در برد .پدرش عضو مجلس وپدر بزرگ او در جریان استقلال عراق از انگلیس فعال بود. خود اودر آغاز جوانی وارد حزب بعث شد و با دولت عبدالکریم قاسم مخالفت می کرد .در دهه 1960 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه بغداد شد؛دانشگاهی کهصدام حسین هم درآن جا درس می خواند.او همچنین از دبیرستان بغداد که یک دبیرستان آمریکایی بود ،به همراه احمد چلبی و عادل عبدالمهدی فارغ التحصیل شد .در سال 1971 به لندن رفت تا تحصیلات پزشکی اش را ادامه دهد . در سال 1975 از حزب بعث به دلیل کنترل بیش از حد صدام ،استعفا داد. در ابتدا صدام از او که ارتباط نزدیکی با سران منتقد ارتش و حزب داشت،خواست که دوباره به حزب بپیوندد.در سال 1978 به علاوی اطلاع دادند که در لیست سیاه است ودر فوریه همان سال در نیمه های شب، علاوی با ضربه های تبر یک مهاجم ناشناس ازخواب پرید.     مهاجم پس از دیدن خون زیادی که از علاوی رفته بود ، محل را ترک کرد اما او زنده ماند. هر چند که تمام سال بعد را در بیمارستان سپری کرد تا جراحاتش بهبود یابد .همسر  اول او در جریان همین  حمله مجروح شد و از نظر روحی ضربه شدیدی خورد و او را ترک کرد. در دهه 1980 ، علاوی به گسترش شبکه ای علیه صدام پرداخت ، هر چند که بسیاری اعتقاد دارند او در این دوره برای سیستم اطلاعاتی انگلیس کار می کرده است. در سال 1990 علاوی تشکیل حزب آشتی ملی عراق را اعلام کرد.

http://www.rs272.com/



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( جمعه 86/12/17 :: ساعت 7:15 عصر )
»» Dr.Saied Jamshidi

Saied Jamshidi, M.D., P.C

http://www.rs272.com

, is a board certified neurosurgeon with over 25 years of experience. Dr. Jamshidi is a dedicated, hardworking doctor whose patients hold him in the highest regard and consider themselves lucky to be in his care. Saied Jamshidi, M.D. has received the award of Certificate of Meritorious Service from the Medical Society of the District of Columbia. He was chosen by the numerous tributes received from both grateful patients and respectful colleagues. "Skill" and "compassion" two of the most important qualities patients desire in their doctors were the two most common words found in the numerous tributes. Nomination after nomination described in detail Dr. Jamshidi"s surgical skill, clarity of thought, concentration of task, keen observation abilities, sense of authority, and mostly, his kind, considerate and caring nature.

Throughout his many years of practice, his compassion and patience shown for both his patients and their families have not only been greatly appreciated, but have been an inspiration to his medical colleagues. As one of his patient"s sons wrote, "Words simply do not adequately express our deepest and heart felt gratitude for Dr. Jamshidi. He has many times over earned our respect, confidence and admiration. A physician who demonstrates the genuine care and concern over a patient, as did Dr. Jamshidi is a rare find. He is truly a man of integrity and a credit to the medical profession."

Another patient writes: "…It will be helpful for you to know that I am a nurse, and gave 40 years of my life to caring for others and working with many men and women in the medical profession. I feel I am well qualified to give a professional and personal evaluation and opinion of Dr. Jamshidi"s work and character. Prior to our meeting, I had experienced many years of pain and suffering with my neck and back and endured several surgeries by another neurosurgeon. The other surgeon botched his job of removing a cervical disc by leaving part of the disc behind. He refused to admit his mistake. Then I met Dr. Jamshidi, who immediately gave me the assurance and hope that he could help me, and help me he did! On a professional level, Dr. Jamshidi carries out his medical practice by the highest standards possible. He keeps himself informed of all the current information and knowledge available in medicine. His bedside manner is beyond reproach. He is never so busy that he is not able to provide his patients with the proper care and attention they need. His office staff mirrors his high quality of service and are always cheerful, willing, and helpful in their relationship with his patients."

Renowned public relations manager Edith M. Jones of the World Vision relief organization in a self-profile in the Washington Times dated March 25, 1997 listed as her Inspiration "Mother Teresa and Dr. Saied Jamshidi, my brain surgeon".

These previous patient testimonials are a testament to his work. They are just a few of many letters that are in Dr. Jamshidi"s portfolio available for you to review. These documents prove that he is a caring human being, a fine Neurosurgeon who has saved countless lives, and a man whose high majority of surgeries have had excellent outcomes. Back pain and neck pain are his specialties.

Dr. Jamshidi"s medical practice began at Tehran University School of Medicine, followed by residency at Queen Pahlavi Foundation, Cardiovascular Surgery, Cardiovascular Medical Center, and George Washington University Hospital Neurosurgery. Dr. Jamshidi completed his internship at the Rochester University School of Medicine in Rochester, New York. Dr. Jamshidi is a Diplomat, American Board of Neurological Surgery and Fellow of American College of Surgeons.

Dr. Jamshidi"s academic and professional appointments include Chief of Neurosurgery, Veterans Administrative Medical Center in Washington, D.C., Assistant Professor, George Washington University in Washington, D.C. and Assistant Professor, Georgetown University Hospital. Dr. Jamshidi is licensed in Washington D.C., the state of Maryland, the state of Virginia, and the state of California.

You may not have to live with back pain or neck pain any longer.

For more information concerning Dr. Jamshidi"s practice, drop him a line at drjamshidi@yahoo.com

http://www.rs272.com/

Dr.RAHMAT SOKHANI

WEST AZARBIJAN-URMIA

 



ارسال سوالات و نظرات ()
ارسال کننده متن فوق: » دکتر رحمت سخنی ( یکشنبه 86/12/12 :: ساعت 6:26 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Google
»» لیست کل یادداشت های این سایت
آثاردرحال انتشار استاددندانپزشکی دکترمحمدابراهیم ذاکرMedical his
بررسی کتب استاددندانپزشکی دکترمحمدابراهیم ذاکرMedical history
خاطرات استاددندانپزشکی ونویسنده شهیردکترمحمدابراهیم ذاکر Medica
خاطرات دکتر محمدحشمتیان دندانپزشک امام خمینی (ره)Medical history
خاطرات کوتاه و جالب دندانپزشکان Memoirs of Dentists
خاطرات تلخ وشیرین استاد دندانپزشکی دکتر مسعود رضایی
شرایط درخواست مشاوره پزشکی رایگان اینترنتی دکتر رحمت سخنی
جیمیل جدید دکتر رحمت سخنی برای مشاوره رایگان پزشکی
در گذشت ناگوار خانم دکتر مهرزاد صدقیانی بانوو پزشک سخت کوش آذربا
معرفی 150 پزشک ایرانی خاطره نویس
[عناوین آرشیوشده]